گفت: کتاب جدید نخوانید، دیگه کتاب جدید نخوانید، البته پیشنهاد است، من که نیستم ببینم میخوانی یا نه.
گـوش به امر رهبر انـقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر میکننـد بی چون و چرا بپذیـرید ، کـه والله سعادتتان در همین است ...وسط قرنطینه کرونا، ما مجازیم در اطراف خانه با رعایت فاصله یک و نیم متر از بقیه قدم بزنیم، جدای این که اینجا کشور پیری است، محلهی ما به خاطر گران بودن اجاره بها*، محلهی جوانی محسوب نمیشود. در نتیجه بیشترین موردی که مشاهده میشود سالمندان هستند که با سگ وفادار آمدهاند پیاده روی. جگرگوشه هم که عشق نوازش سگ**. خلاصه که این دختر ما میپرد دنبال سگها، هی این بدو، هی اونها بدو :)
عالم بیعمل به چه ماند؟الان تقریبا یک سال از روزی که آمدیم اینجا گذشته، پارسال بیست اسفند. این روزها پنجره را که باز کنی، کم کم بهار میشه را حس کرد، از لای همه اون سوز سرما و باد و طوفان، و برایم شگفتی داره که پارسال اینطور نبود برایم، تا اواسط خرداد بهار را حس نمیکردم، نه به خاطر این که حالم گرفته بود و اینا... نه! چون باید پاییز و زمستان را همین جا باشی تا تغییر هوا دم بهار را لمس کنی، تا اون شکوفههای سر درخت به چشمت بیاد، تا برای گاهی، یک ساعت آفتاب شکرگزار باشی :) وقتی پارسال ده روز مانده به عید، تهران را ترک کردم، فکر میکردم از مناطق استوایی آمدم قطب شمال :دی خورده بود تو ذوقم، یک عالمه لباس آستین کوتاه آورده بودم که تا امروز هیچ کدامشان را نپوشیدم، حتی یک بار :) دمای ۲۱ درجه در خانه برای من یعنی لباس بافتنی... باشد که سال بعد با ۲۰ درجه آستین کوتاه بپوشم :دی
بر پیکرِ خونینِ شهیدان صلواتیک مطلبی تو گروههای تلگرامیو اینستاگرام دست به دست میشد مبنی بر این که ویروس کرونا در دمای بالای سی درجه زنده نمیماند، راست و دروغش پای خودشان، ولی اگر درست باشد، با توجه به این که اینجا سیصد و شصت روز سال دمای هوا زیر سی درجه است، فکر نکنم کرونا به این زودیها از این آب و هوای مطلوب دست بکشد :-|
ویدئو زیبا از هیئت عشاق الحسین علیه السلانوسط سوز سرما و باران ایستادیم تا اتوبوس بیاید، هوا آنقدر سرد است که شب چلهی تهران، یه لبخند کجکی میچسبانم روی صورتم و بیهوا میگویم: لیلی داره بهار میادها، عید نوروز :) یک طور عمیقی نگاهم میکند انگار که بخواهد یک پروندهای را از آرشیو مغزش بکشد بیرون و کمیبعد با هیجان میگوید: آخ جون عید، آخ جون عید! بعد عمو نوروز میاد مثل سانتا* به ما کادو میده! میگویم: آره مامان جانم، تازه میخواهیم برویم مقدمات سفره هفت سین را آماده کنیم، سبزه درست کنیم، بگردیم ببینیم گندم پیدا میکنیم سمنو بپزیم... میگوید: آخ جون بعد مامانی و دادا به من عیدی میدن :)
بانوی هفت هزار سالهمیدانید که ما اینجا یک هفته تعطیلات lente داشتیم (هفته آخر فوریه) و شاید بدانید که در Dutch، کلمه lente رو برای بهار استفاده میکنند و در حالیکه داشتم برای خانم کریستین غر میزدم که این چه جور تعطیلات lente هست که نه تو بهار است (مثلا امسال تقریبا هفته اول اسفند بود) و نه هوا بهاری است، خاطر نشان کرد که lent در مسیحیت به چلهی منتهی به عید پاک گفته میشود و لزوما ربطی به بهار ندارد!
جزوه خلاصه شده درس آناتومیآخرین ساعت، از آخرین روز، پیش از اتمام هفتهای که در تعطیلات به سر بردیم، با اعلام رسمیاز یافتن اولین مورد مبتلا به کرونا در اینجا، رو به پایان است. نگرانی از شرایط جاری ایران و وضعیت خانواده و عزیزان یک طرف، آینده نامعلوم برای سفر به ایران و قرنطینه یک طرف دیگر...
عشق نوعی میلاد است ...تجربه نشان داده خستگی و کمخوابی روی همگان تاثیر یکسانی ندارد، گاهی شبیه یک غول* بی شاخ و دم قابلیت از پا انداختن شما را دارد، گاهی شبیه یک مگس مزاحم گهگاه دور سرت میچرخد و وز وزی میکند و میرود... من در دستهی اول هستم:-| وگرنه میخواستم امشب از وقتی که قبل سفر ایران و حوالی سال نو چینیها در همان آشفتگی بعد قیمت بنزین و قطعی اینترنت و انتقام سخت و سقوط هواپیما، اسم کرونا به گوشم خورد اینجا بنویسم تا نگرانی این روزهایم از حال و روز خانواده مخصوصا پدرها و مادرها و کنسل شدن پرواز نوروزمان به ایران...
خانه قرآن اسماءالحسنی؛ جذب نوجوانان به فعالیتهای قرآنی از طریق ورزشبرای سالها "دوست نگهدار" بودم، پاسدار همهی دوستیها، همکاران، همکلاسیهای مدرسه، کلاس زبان، بچههای وبلاگ، ... و در تلاش برای نگهداریشان، حتی وقتی ازدواج کردند، بچهدار شدند، رفتند خارج و من دیگر دوستشان نبودم؛ وقتی ازدواج کردم، بچهدار شدم و رفتم خارج، آنها دوستانم بودند.
کاشت مو به روش FUT و معایب آنیک هفته لیلی را بردم playgroup ولی چک نکردم. رفتیم کلاس ورزشی، همهی بعد از ظهرها خوابیدیم و من چک نکردم. برای صابر تولد گرفتیم، گل خریدیم و کیک، ولی چک نکردم. هر شب قبل ساعت ده خوابیدم و چک نکردم.
کاشت مو به روش FUT و معایب آنتعداد صفحات : 1